انشا یه دانش آموز!!!!
نويسندگان
لینک دوستان

دوستان میتونن برای تبادل لینک مشخصات خودرا درزیرنوشته تا به صورت خودکار آنلاین شوند.





 

 

ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور.

بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟
چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن دایی .
بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.
بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟




برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 19:13 ] [ mohammad reza ]

درباره وبلاگ

اگه نمیتونی به کسی امیدبدی ناامیدش نکن! اگه نمیتونی شنونده خوبی باشی رازدارارخوبی باش! اگه نمیتونی زخمی رامرحم باشی نمک هم نپاش! اگه نمیتونی به کسی ماهی بدی ماهیگیری یادش بده!
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 98
بازدید کل : 32991
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1

پیغام ورود و خروج

طالع بینی ازدواج

ساخت كد آهنگ